زبان حال میرحسین موسوی

دلی دارم دلی پر کینه دارم لج محمود را در سینه دارم 

وزیر رهبری بودم ولیکن به ایشان کینه ای دیرینه دارم 


قانون ما تو مملکت همونیه که من میخوام 
با حرف خوش اگه نشد با جنگ تن به تن میخوام 
دین برامون خوبه اگه نوع سکولارش باشه 
اسلام سنتی رو من پیچیده تو کفن میخوام 


میگن باراک منو دوست داره بسیار 
بهم گفته که میدونو نگه دار 
برای اون طرفدارای بنده 
فرستاده یه مانتو سبز چین دار 

ای طرفداران مرا یادم کنید از غم و از غصه ازادم کنید 
شعله ها اندر خیابان افکنید مسجدی آتش زده شادم کنید 

می گفتم رهبری رو دوست دارم به پای گفته اش سر می سپارم 
حالا معلوم شده حرف دروغم که اینها بوده ترفند و شعارم


---------------------------------------------------------------------------------------


الا ای موسوی کار تو زاره که آمریکا پشتت سواره 
میگن که موسوی اهل نفاقه منافق شاخ و دم داره ؟ نداره 


زبون بازی و چاخانی ندانی پریشان مغز و نادانی ندانی 
تو را ای موسوی دیوانه خوانند به عاقل ها نمی مانی ندانی 


اگر که موسوی با عقل و هوشه چرا پس شاخ و شونه اش مثل بوشه ؟ 
اگر که خانمش قرآن پژوهه برای چی طرفدارش گوگوشه ؟

---------------------------------------------------------------------------------------


یه بیماری زده آتیش به جونم که دائم کر کری دارم می خونم 
حالا که رد شدم در انتخابات منم تا میتونم موش میدوونم 

نمیدونم چه شد در انتخابات که از صحنه بگشتم کیش و هم مات 
به جون بچه ها من رای آوردم میگن آره برو اروای بابات 

اگه بالا برم وضعم همینه اگه پایین برم بدتر از اینه 
نمیدونم که آرا مال من بود یا چشمام آلبالو گیلاس می چینه


مرگ مایکل جکسون

پس از گذشت روزهایی از مرگ مایکل جکسون بالاخره توانستیم کلکسیونی از صحبتهای افراد حول مرگ وی را جمع آوری کرده و در اختیارتان بگذاریم:





شیخ اصلاحات: حتی اگر مایکل هم به من پول بدهد، می‌گیرم.



رضا خاتمی: درباره مرگ مایکل با سفیر انگلیس مذاکرات محرمانه‌ای خواهیم داشت.

اون یکی خاتمی: زنده باد مخالف مایکل جکسون!

میرحسین موسوی: در فرآیند قبض روح جکسون، تقلب صورت گرفته و مرگ وی باید
ابطال شود.

بهزاد نبوی: تنها راه زنده ماندن خواننده‌های پاپ، برقراری رابطه با آمریکاست.

تاج‌زاده: اگر جنبش دانشجویی زنده بود، مایکل جکسون نمی‌مرد.

حجاریان: فشار از پایین و چانه زنی از بالا باعث مرگ جکسون شد.

سروش: مایکل جکسون و محمود دولت‌آبادی در جریان انقلاب فرهنگی بیشتر از من نقش داشتند!!

شیرین عبادی: همجنس‌بازان و وهابیت هم حق دارند در مراسم ختم جکسون شرکت کنند.

علی لاریجانی: صدا و سیما باید به بازماندگان مایکل جکسون هم تریبون بدهد!!!

اون یکی لاریجانی: تا خودش برنده انتخابات اعلام نشود، مرگ مایکل جکسون را باور نمی‌کند!

محسن کدیور: درباره مرگ مایکل جکسون قرائت‌های مختلفی وجود دارد.

غلامحسین کرباسچی: حتی اگر لازم باشد حاضرم کفش‌های مایکل جکسون را هم واکس بزنم.

مسیح مهاجری: در مشروطه هم خواننده‌های پاپ را منزوی کرده بودند!

زهرا رهنورد: چون جکسون داماد ایالت می‌سی‌سی‌پی بوده، پس ایرانی‌های مقیم آن قبرستان به موسوی رای داده‌اند.

همسر یکی از رجال سیاسی: اگر مشخص شود که مایکل جکسون، سخت جان داده است مردم باید به نشانه اعتراض به خیابان‌ها بریزند.

ابطحی: چرا مرا گرفته‌اید، بروید خاتمی را بگیرید!

باهنر: بهترین راه برای پایان دعوا بر سر ارث و میراث مایکل جکسون، تمکین در برابر قانون است.

نتانیاهو: از کسانی که در مجلس ختم جکسون، سطل آشغال آتش بزنند و اموال عمومی را غارت کنند، حمایت می‌کنیم.

علی مطهری: حضور یک فرد اصلاح‌طلب در زیر تابوت مایکل جکسون لازم بود.

قالیباف: خسارت‌های وارده از مرگ جکسون به شهر تهران را دولت باید پرداخت کند!!

محسن رضایی: به دلیل شرایط ویژه کنونی از شرکت در مراسم ختم جکسون انصراف می‌دهم
شیخ اصلاحات(دو باره) : حتی اگر مایکل هم به من پول بدهد، می‌گیرم.

از ایده بسیج مهندسی برای پر کردن بازداشتگاه ها تقدیر شد!!!

بسیج مهندسی پیشتاز در مکانیزه کردن 

بازداشت 

 

 

 

 

 

بنا به گفته منابع موثق و اسناد به دست آمده که از ذکر نام آنها و یا انتشارشان معذوریم ستاد فرماندهی بسیج طی نامه ای از بسیج مهندسی دانشگاه فردوسی به خاطر ارایه طرح مکانیزاسیون بازداشت تقدیر کرد.در این نامه آمده است که: 

((جناب آقای محمدی فرمانده محترم و دیکتاتور بسیج مهندسی ضمن تشکر از زحمات شما لازم میدانیم که از آقایان صادقی فر و اردشیری تقدیر به عمل بیاورید چرا که طرح ایشان به کار ما در برخورد با موج سبز که بسیار بیشمار می باشند سرعت بخشید. همچنین دو قبضه سلاح ژ۳ را برای تقدیر از این دو مهندس وظیفه شناس ارسال نمودیم تا در مواقع بی کاری به خیابان رفته و با تیر مستقیم مردم را هدف قرار دهند.))  

 

 

اما این سیستم مکانیزه چطور عمل می کند؟ 

به علت فوق سری بودن این طرح جزییات زیادی در دست نیست ولی طبق گفته های تعدادی از مسلمانان انجمن اسلامی دانشکده مهندسی که از ذکر نام آنها معذوریم کلیت این طرح اینگونه است که در راهروهای دانشگاه چاله هایی حفر شده که از زیر به اتاق بسیج متصل است این حفره ها در صورتی که افراد موج سبز از روی آنها عبور کنند به طور خودکار باز شده و فرد را به درون خود می کشد  همچنین به دلیل فراگیر بودن موج سبز و پر شدن حفره ها سیستم مکانیزه ای طراحی شده است که این افراد را بعد از سقوط به درون حفره بسته بندی کرده و ذخیره می کند و هنگامی که شب شد و بسیجیانی که در طول روز مشغول کشتن مردم بودند برگشتند هواداران موج سبز را به صورت تر و تازه در اختیارشان قرار دهد. 

همچنین به کمک بسیج پزشکی سیستمی آماده شده است تا در صورت مبتلا بودن فرد بازداشتی به HIV وی را قرنطینه کند تا بسیجیان بدون هیچگونه مشغولیت ذهنی به کار خود بپردازند. 

 

 

سپس افرادی که کار بازجویی آنها تمام شد را درون گونی هایی کرده و در نقاط مختلف دانشگاه رها می سازد. 

این اطلاعات همچنین از معمای چندین ساله دانشگاه که پیدا شدن دانشجویان درون گونی بود پرده برداشت. 

قدرت این سیستم به قدری بود که سرکردگان جنبش آزادی و انسانیت و قانون(موج سبز) تا مدتی در بهت بودند که چرا هنگامی که  یک جمعیت 500 نفری از راهرو رد می شدند تا اعتراض قانونی و منطقی خود را با پاره کردن ورقه های امتحانی دانشجویان نشان دهند در پایان فقط 30 نفر باقی ماندند. 

 

چند عکس جالب

 

 

(موسوی: آهای مردم شریف ایران! یادتان هست قول داده بودم که مردم را دنبال ماشین خود نمیدوانم؟ میشه مقداری مرام خرج کرده و فراموش بفرمائید که من همچین حرفی زدم به شما و چنین قولی دادم؟ تازه اینم ماشین من تیست پس به حکم شرعی همونی که متخصص حرام و حلال زادگی است میتوانید دنبال این ماشین بدوید) 

 

 

 

    

(تعجب نکنید! موتور نیروی انتظامی تصادفاْ سر از سطل آشغال در آورده است!) 

 

 

 

 

  

 

(ترجمه حرکت پانتومیم این بنده خدا: قلبم درد گرفت وقتی این اتوبوس را آتش زدم و بقیه اتوبوس ها در رفتند! تعداد اتوبوس های فراری هم دوتا بودند که دارم با دستانم تعدادان را نشان میدهم!!!)

 

 

 

 

  

(یک مرد خیلی با غیرت وقتی این عکس بزرگ از زنش را دست نامحرم ببیند باید عصبانی شده و به چیز چیز بیفتد) 

 

 

 

(جای خالی یک مرد خیلی باغیرت در این تصویر خالیست. اگه گفتی کیه؟ آفرین خواجه حافظ)

 

 

 

 

اغتشاش گر یا مردم!

روز قدس این یادگار امام ،این فرهنگ جهانی زاده شده از قدرت ابتکار امام ، امسال با شکوه تر از هر سال انجام شد که با توجه به تبلیغات دشمنان برای حضور مخالفان نظام و اسلام در یک ماه گذشته ، نشان از هوشیاری و آگاهی ملت غیور "حزب الله" است.

در راهپیمایی که در روز قدس انجام شد ، گروهی چند هزار نفری از سبزپوشهای وطن فروش حضور داشتند که به خیال خود قصد بر هم زدن راهپیمایی را داشتند.توهمی که شاید در اغتشاشات بعد از انتخابات کمی به آن دست یافته بودند ، اما این بار این اغتشاشگران حامی جرم و جنایات صهیونیست با سد عظیم مردم مواجح شدند؛این جمعیت سبز که بعد از گذشت سه ماه از انتخابات شاهد ریزش شدید طرفدارانشان بوده ، این بار اسیر موج خروشان ملت وفادار به اسلام و نظام شدند.

این سیز پوشان که تناقض در اعمال و شعارهایشان موج می زد ، در حالی نام مبارک "یا حسین" را فریاد می زدند که بطریهای آب معدنی و نوشابه در دستانشان بود و به صورت علنی اقدام به روزه خواری می کردند و این در حالی بود که مردم با زبان روزه و با وجود تشنگی شدیدی که احساس می کردند به شعار های ضد دینی اشان جواب می دادند. آنها در حالی شعار می دانند "نه غزه ، نه لبنان، جانم فدای ایران" ، که حتی یکی از آنها پرچم کشورش را که ادعای عشق به آن را داشت ، در دست نداشت.آنها در حالی روز قدس را روز ننگ ایرانیان می دانستند که رهبران و سرکرده هایشان ادعای پیروی از "خط امام" را دارند؛امامی که روز قدس یادگار اوست.

اما نکته کلیدی تظاهرات و درگیری های اندک روز قدس این بود که این بار مردم مشارکت بیشتری در مقابله با اغتشاشگران و برقراری آرامش داشتند و برادران نیروی انتظامی نقش حامی مردم حزب اللهی را داشت که برای مقابله از نظام و کشورشان به قلب تجمع کنندگان وطن فروش و اغتشاشگر زده بودند.

حاصل این اقدام مردمی نیز این بود که اغتشاشگران به سرعت متفرق شدند و این نشان از این است که اقدام مردم علیه منافقین بسیار کارآمدتر از هر اقدام دیگری است.

اغتشاشگران که پس از به آتش زدن چند فقره از اموال عمومی انتظار داشتند که با نیروی انتظامی درگیر شوند ، حقیقت تلخی را تجربه کردند و آن این بود که این بار خود مردم برای دادن درس عبرت اقدام به برخورد با آنها کردند و اغتشاشگرها که همیشه خود را مردم می نامیدند فهمیدند که فقط اقلیتی هستند که همانند سرانشان مورد انزجار مردم هستند و متوجه شدند یخی را که برای غرق نشدن رویش ایستاده بودند به سرعت در حال ذوب شدن است.

کاش میرحسینم کتک میخورد


بادیگارد:دستتو تو چشش نکن



بذار باهاش روبوسی کنم کی میتونست اینهمه کشور رو به چیز بکشه