محتشم


بر خوان غم چو عالمیان را صلا زدند

اول صـلا بـه سـلسـله انبیـاء زدند

نوبت به اولیا چو رسید آسمان طپید
زان ضربتی که بر سر شیر خدا زدند

آن در که جبرئیل امین بود خادمش
اهل ستم به پهلوی خیرالنساء زدند

پس آتشی ز اخگر الماس ریزه‌ها
افروختند و در حسن مجتبی زدند

وانگه سرادقی که ملک محرمش نبود
کـندند از مدیـنه و در کـربـلا زدنـد

وز تیشه ستیزه در آن دشت کوفیان
بـس نخلها ز گلـشـن آل‌عبا زدنـد

پس ضربتی کزان جگر مصطفی درید
بر حلق تشنه خلف مرتضی زدند

اهل حرم دریده گریبان گشوده مو
فریـاد بـر در حـرم کـبریـا زدنـد

روح الامین نهاده به زانو سر حجاب
تاریک شد ز دیدن آن چشم آفتاب


کنز حیا زینب

سلیم موذن زاده اردبیلی


زینب زینب زینب کنز حیا زینب کان وفا زینب

زینب زینب زینب درد آشینا زینب غرق بلا زینب
غم قهرمانی زهرا نیشانی
ای روح با ایمان جانیم سنه قوربان
زینب زینب زینب سرگشته دوران آواره طوفان
زینب زینب زینب حفظ عهد و پیمان شیر شه مردان
زینب زینب زینب محبوبه جانان قرآنینه قوربان
زینب زینب زینب کنز حیا زینب کان وفا زینب
زینب زینب زینب درد آشینا زینب غرق بلا زینب


دانلود