آن مردی که با روسری فرار کرد با بیانیه برگشت

همانطور که مستحضر هستید انجمن اسلامی علوم اداری با شروع ترم جدید بیانیه افاضه فرمودند که با توجه به اینکه ته نام تشکلشون نام مقدس اسلام رو یدک میکشن ذکر یک نکته لازم و ضروریه:

تو بیانیه انجمن به اصطلاح اسلامی واسه مجید آقای توکلی و بقیه دوستان هم کفشون اشک تمساح ریخته شده بود که با توجه به اینکه ایشون توهین هایی به اسلام داشتن این سوال پیش میاد که آیا انجمن اسلامی دانشگاه ما (که به قول خودشون تنها تشکل منتقد دانشجویی هستن) موافق این حرف ها هستن یا خیر؟


توکلی از جمله سردسته های اهانت کنندگان به مقدسات در نشریات دانشجویی بوده. بانیان این نشریات حتی دیگر دانشجویان را دعوت به همراهی و ایجاد آشوب کرده بودند:

"دموکراسی و آزادی بدون هزینه به دست نمی‌‌آید و البته در هر فرصتی هم محقق نمی‌شود(!) زمان آن اکنون است و فردا بسیار دیر است باید برخاست و قداست‌های تصنعی(!) و مقدسات مردم‌فریب را ساقط کرد."


این جملات در قالب مقاله‌ای با عنوان "هیچ کس مقدس نیست! " برای فراهم کردن یک فضای اعتراض عمومی منتشر شده بودند.

حمله به اهل بیت نیز دستمایه‌ای بود برای حمله به رهبریت نظام. در لا به لای مقالات جملاتی دیده می‌شد که هر انسان آزاده‌ای از بیان آن شرم می‌کرد. علی(ع) و محمد(ص) هم گناه کبیره می‌کردند: "علی نه نور بود و نه آسمانی و نه معصوم... علی یک انسان خطاپذیر و غیر معصوم بود. فراتر از آن محمد نیز چنین بود، حال تکلیف ولی فقیه بسیار روشن است. " رئیس جمهور منتخب مردم فاشیست لقب گرفته بود و رهبر انقلاب دیکتاتور!











البته یه شبهه که دوستان سبز وارد میکنن و معلوم نیست رو چه حساب اینقدر مطمئن بیان میکنن اینه که "به زور سرش روسری و تنش مانتو کردن!" که باز هم این سوال به وجود میاد که دانشجوی مبارزی که همه زندگیشو گذاشته پای مبارزه(با اسلام) چه طور سرش روسری میشه در حالیکه حتی یک جای جراحت دیده نمیشود که نشانگر ممانعت ایشون از این عمل بشه


به یاد روز نیروی انتظامی

در لطیفه ای آمده بود...

"سیدالشهدا با خون خود اسلام را بیمه کرد"

این جمله ای بود که یک شرکت بیمه برای تبلیغات خود انتخاب کرده بود تا به نوعی خود را به امام بچسباند.

حال فرض کنید نیروی انتظامی برای روز 13مهر این جمله امام را به کار ببرد(البته در لطیفه)


"کمر بندهایتان را ببندید" امام خمینی ره


به بهانه ی این پست خیلی خوبه به بازخوانی اندیشه های امام حول محور حق و باطل بپردازیم تا دوباره با شروع ترم جایگاه اصلی فعالیت های تشکلیمونو پیدا کرده و از کارهای بیهوده جلوگیری کنیم


امام خمینی(ع) در پیامشان به مناسبت سالگرد کشتار خونین مکه و قبول قطعنامه 598، در 29 تیر سال 67 خطاب به ملت ایران فرمودند:
 
امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنه ها و مرفهین بی درد شروع شده است. و من دست و بازوی همه عزیزانی که در سراسر جهان کوله بار مبارزه را بر دوش گرفته اند و عزم و جهاد در راه خدا و اعتلای عزت مسلمین را نموده اند می بوسم، و سلام و درودهای خالصانه خود را به همه غنچه های آزادی و کمال نثار می کنم.
 
ملت عزیز ما که مبارزان حقیقی و راستین ارزش های اسلامی هستند، به خوبی دریافته اند که مبارزه با رفاه طلبی سازگار نیست و آنها که تصور می کنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه داری و رفاه طلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانه اند و آنهایی هم که تصور می کنند سرمایه داران و مرفهان بی د رد با نصیحت و پند و اندرز متنبه می شوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک می کنند آب در هاون می کوبند.
 
بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، قیام و راحت طلبی، دنیاخواهی و آخرت جویی دو مقوله ای است که هرگز با هم جمع نمی شوند و تنها آن هایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند.
 
جنگ ما جنگ عقیده است، و جغرافیا و مرز نمی شناسد و ما باید در جنگ اعتقادی مان بسیج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازیم. انشاءالله ملت بزرگ ایران با پشتیبانی مادی و معنوی خود از انقلاب، سختی های جنگ را به شیرینی شکست دشمنان خدا در دنیا جبران می کند.
 
ما می گوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم. ما تصمیم داریم پرچم لا اله الا الله را بر قلل رفیع کرامت و بزگواری به اهتزاز درآوریم.
 
امروز روز هدایت نسل های آینده است. کمربند ها یتان را محکم ببندید که هیچ چیز عوض نشده است.
 
بحمدالله از برکت انقلاب اسلامی ایران دریچه های نور و امید به روی همه مسلمانان جهان باز شده است، و می رود تا رعد و برق حوادث آن، رگبار مرگ و نابودی را بر سر همه مستکبران فرو ریزد.
 
نکته مهمی که همه ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان ما و جهان خواران تا کی و تا کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همه هویت ها و ارزش های معنوی و الهی مان نمی شناسند.
 
به گفته قرآن کریم، هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما برنمی دارند مگر اینکه شما را از دین تان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیست ها، آ مریکا و شوروی در تعقیب مان خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مکتبی مان را لکه دار نمایند.
 
ما باید خود را آماده کنیم تا در برابر جبهه متحد شرق و غرب، جبهه قدرتمند اسلامی انسانی با همان نام و نشان اسلام و انقلاب ما تشکیل شود و آقایی و سروری محرومین و پابرهنگان جهان جشن گرفته شود.
 
مطمئن باشید قدرت های شرق و غرب، همان مظاهر بی محتوای دنیای مادی اند که در برابر خلود و جاودانگی دنیای ارزش های معنوی قابل ذکر نمی باشند. من به صراحت اعلام می کنم که جمهوری اسلامی ایران با تمام وجود برای احیای هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایه گذاری می کند.

 




آیا این دعوا سیاسیت؟

این جنگ، جنگ چیست؟ 

جنگ احمدی نژاد و موسوی؟ 

جنگ ایران و آمریکا؟ 

 جنگ تفکر ها؟

جنگ هویت ها؟ 

منطق و بی منطقی؟ 

یا ....؟ 

 

-خیر 

این جنگ دین هاست، جنگ اسلام ناب آمریکایی و اسلام ناب محمدی(ص)، اسلام منافقین* و اسلام مجاهدین، جنگی که در آن خانواده شهید اگر با ما باشند از کتک خوردنشان توسط انقلاب می گوییم و اگر با ما نباشند می شوند دانشجوی سهمیه! 

اگر با ما باشند  ولی در قلب دشمنان ما مشغول ساز و آواز باشند می شوند افتخار ملی! ولی اگر با ما نباشند و جانشان را برای امنیت ما داده باشند می شوند یک مشت استخوان!


در یکی: 

-اگر امریکا بگوید شما خط مقدم ما هستید باز هم فریاد جمهوری ایرانی بلند است! 

-مهم نیست نماز جمعه را با کفش بخوانی، اصلا مرد و زن مساویند، میشود مردان شانه به شانه زنان نماز بخوانند دلت پاک باشد.

-اصلا اسلام یعنی حال. اگر روزه برات سخت بود نمی خواد بگیری.


دیگری: 

-باید خون بدهی، جانت را بگذاری، حتی اگر بعدها مصادره شوی، بگویند بسیجی واقعی تو بوده ای و رفیقت. دشمنان ولایت فقیه بشوند مدعی پیروی از تو و رفیق شهیدت که جانتان را برای حمایت از ولی فقیه داده اید!


این داستان بوده و هست و خواهد بود...!


---------------------------------------------------------

*منافقین:خوف ترین و مارمولک ترین موجودات به وجود آمده.

وقتی ابوبکر از حضرت علی (علیه السلام) می پرسد که آیا به عنوان فرمانده در جنگ شرکت کنم حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند که از شهر خارج مشو که من از منافقین بیمناکم!

بابا پس منافقین کیان دیگه!!!

چقدر خوف بودن ما نمی دونستیم!!


ببخشید اشتباه شد!

این داش مشتیه کوچمون بود

منافقین نکه خیلی خوفن اون پایین وایستادن که دیده نشن




ازش چیزی به جا نموند!



http://ale-yasin.persiangig.com/image/Sh-hemmat-3.jpg



رفتند وسایلش را بگیرند

گفتند از او چیزی به جا نمانده است!


به جز


راه ناتمام.



صدام پیروز

فرض کنید الان تازه جنگ تحمیلی تمام شده بود و صدام هم پیروز شده بود. حالا کاری ندارم که دیگه چه اتفاقاتی افتاده و نمیتونه مستقل از این پیروزی باشه ....

کلا بی خیال... فقط از ما قبول کنید این فرض رو که الان صدام پیروز جنگ 8 ساله ای شده که خودش به راه انداخته........





جناب آقای گوگولی با شما هستم!

امروز ائمه جمعه با رئیس جمهور دیدار داشتن و آقای احمدی نژاد براشون سخنرانی کرد. صحبتای خوبی بود البته همشو نشنیدم.




اما!!!




می خوام بگم جناب آقای احمدی نژاد شما که اینقدر گوگلی هستی بهتر بود یه کم پای صحبت امام جمعه ما یعنی حجت الاسلام علم الهدی می نشستی تا ولایت پذیری و اطاعت از رهبری رو کامل کامل یاد بگیری.

میدونم یاد داری ولی بیشتر یاد بگیری.


---------------------------------------------------------------------------------------


پاورقی:

گوگولی در اینجا قلمبه و تیکه حساب نمیشه بنده کلا به کسایی که مورد توجهم هستن گوگولی می گم.(البته فقط به پسرا)

آخرین دست نوشته ی رتبه اول کنکور پزشکی

این چند روز در دانشکده مون اتفاقات جورواجوری افتاد. بعضی هم تونستند از آب گل آلود هر تعداد ماهی که می خواستند بگیرند. از مدیریت گرفته تا بچه های خودمون همه اهمال کردیم. به جایی رسید که یکی از لیدر های انجمن علمی ... که تقریبا معلوم الحال هم هستند با دشمن خوندن ما و بقیه تشکل های ارزشی از ورودی های جدید خواستند تا این فضای صمیمی رو حفظ کنن(منظورشون همون اختلاط بود) و کاری بکنند تا ما و دیگر دشمنان خارجیشون نتونیم فضای بوجود آمده بین دوستان رو به هم بزنیم.(لازم به ذکر است که فضای مورد نظر در عرض نیم ساعت بوجود اومده بود)

حالا می گذریم از اینکه همون لیدر محترم به خاطر یه سری کثافت کاری که هیچ وقت محدوده ش واسه ما مشخص نشد تعلیق خورده و احتمالا به دنبال این بوده که با تشویق بقیه به یه سری اعمال خلاف شرع کار اشتباه خودشو پوشش بده و بگه تو دانشگاه این چیزا مرسومه...


انشالله که دوستان به راه راست هدایت بشن، ما که بخیل نیستیم. ماشالله هزار ماشالله جبهه ی مقابله با کفر جا کم نداره چیزی که کم داره غیرته...



اینها آخرین دست نوشته شهید احمدرضا احدی رتبه اول کنکور پزشکی سال 1364 است که هم دانشجو بود و هم مسلمان و هم به دستور ولی فقیه زمانش به مقابله با دشمن بلند شد


این متن تنها ساعتی قبل از شهادت این شخصیت بزرگوار به رشته تحریر در اومده.

امیدواریم با خواندن این مطلب ضمن گرامی داشت یاد این عزیز سفر کرده تأملی هرچند کوتاه درباره هدف ، انگیزه و چرایی حضور این مردان خدا در عرصه جنگ در ذهن همگان شکل گیرد.

متن این نوشته را با هم میخوانیم:



چه کسی می تواند این معادله را حل کند؟؟


چه کسی می داند فرود یک خمپاره قلب چند نفر را می درد؟
چه کسی می داند جنگ یعنی سوختن ،یعنی آتش ،یعنی گریز به هر جا ،به هر جا که اینجا نباشد ،
یعنی اضطراب که کودکم کجاست ؟ جوانم چه می کند ؟دخترم چه شد ؟

به راستی ما کجای این سوال ها و جواب ها قرار گرفته ایم ؟
کدام دختر دانشجویی که حتی حوصله ندارد عکس های جنگ را ببیند و اخبار آن را بشنود ،
از قصه دختران معصوم سوسنگرد با خبر است ؟
آن مظاهر شرم و حیا را چه کسی یاد می کند که بی شرمان دامنشان را آلوده کردند
و زنده زنده به رسم اجدادشان به گور سپردند.

کدام پسر دانشجویی می داند هویزه کجاست ؟ چه کسی در هویزه جنگیده ؟
کشته شده و در آنجا دفن گردیده ؟ چه کسی است که معنی این جمله را درک کند:

"نبرد تن و تانک؟!" اصلا چه کسی می داند تانک چیست ؟
چگونه سر ۱۲۰ دانشجوی مبارز و مظلوم زیر شنی های تانک له می شود ؟

آیا می توانید این مسئله را حل کنید ؟

گلوله ای از لوله دوشکا با سرعت اولیه ی خود از فاصله هزار متری شلیک می شود
و در مبدا به حلقومی اصابت نموده و آن را سوارخ کرده وگذر می کند ،
حالا معلوم نمایید سر کجا افتاده است ؟ کدام گریبان پاره می شود ؟
کدام کودک در انزوا وخلوت اشک می ریزد؟


وکدام کدام....؟ توانستید؟؟ اگر نمی توانید،این مسئله را با کمی دقت بیشتر حل کنید:

هواپیمایی با یک ونیم برابر سرعت صوت از ارتفاع ده متری سطح زمین، ماشین لندکروزی که با سرعت در جاده مهران-دهلران حرکت می نماید،مورد اصابت موشک قرار می دهد، اگر از مقاومت هوا صرف نظر شود، معلوم کنید کدام تن می سوزد؟کدام سر می پرد ؟
چگونه باید اجساد را از درون این آهن پاره له شده بیرون کشید ؟
چگونه باید آنها را غسل داد ؟چگونه بخندیم و نگاه آن عزیزان را فراموش کنیم؟

چگونه می توانیم در شهرمان بمانیم وفقط درس بخوانیم .
چگونه می توانیم درها را به روی خود ببندیم و چون موش در انبار کلمات کهنه کتاب لانه بگیریم ؟
کدام مسئله را حل می کنی؟ برای کدام امتحان درس می خوانی؟ به چه امید نفس می کشی ؟
کیف و کلاسورت را از چه پر می کنی؟
از خیال ، از کتاب ، از لقب شامخ دکتر یا از آدامسی که هر روز مادرت در کیفت می گذارد ؟


کدام اضطراب جانت را می خورد ؟ دیر رسیدن به اتوبوس ، دیر رسیدن سر کلاس ، نمره گرفتن؟
دلت را به چه چیز بسته ای؟ به مدرک ، به ماشین ، به قبول شدن در حوزه فوق دکترا ؟
"صفایی ندارد ارسطو شدن،خوشا پر کشیدن ،پرستو شدن"

آی پسرک دانشجو ، به تو چه مربوط است که خانواده ای در همسایگی تو داغدار شده است ؟
جوانی به خاک افتاده است؟

آی دخترک دانشجو ، به تو چه مربوط است که دختران سوسنگرد را به اشک نشانده اند ؟
و آنان را زنده به گور کردند ؟هیچ می دانستی؟ حتما نه!...

هیچ آیا آنجا که کارون و دجله و فرات بهم گره می خورد ، به دنبال آب گشته ای تا اندکی زبان خشکیده کودکی را تر کنی و آنگاه که قطره ای نم یافتی با امید های فراوان به بالین آن کودک رفتی تا سیرابش کنی اما دیدی که کودک دیگر آب نمی خورد!!
اما تو اگر قاسم نیستی ، اگرعلی اکبرنیستی ، اگر جعفر و عبدالله نیستی ، لااقل حرمله مباش !
که خدا هدیه حسین را پذیرفت و خون علی اکبر و علی اصغر را به زمین پس نداد.
من نمی دانم که فردای قیامت این خون با حرمله چه خواهد کرد


واقعا دوست عزیز، تو که از علی ع می نویسی و نقل مطلب از روایات پیامبر ص و علی ع می کنی چرا؟؟؟

بی خیال... هر کار دلتون میخواد


به عزیزان همسنگر مون در جبهه مقابله با جنگ نرم تبریک میگم که به لطف بعضی از دوستان راه جبران واسه اهمالمون در امر معارفه مهیا شده و فقط چند ضربه شمشیر تا رسیدن به خیمه اون ...ها باقی نمونده. این دفعه دیگه رعایت حال مخالفین رو نخواهیم کرد که خودشون باعث فراهم کردن این فضا شدن و بایستی به دوستان بگیم که "ما تسلیم این صحنه سازی خطرناک نخواهیم شد"