تدفین شهدا در دانشگاه

نمی دونم چقدر این قضیه تدفین شهدا در دانشگاهمون واقعیت داره و به هر حال خوندن این شعر ارزشش رو داره


"شهدا خورشیدند
شهدا چون نورند
و در این پهنه تاریک جهان
گر نباشد خورشید
میتوان یک گل دید؟!!!
از ته دل خندید؟!!!!!!
شهدا چون شمعند
خویش را می سوزند
و چه زیباست که خود را بکشی
آن خود ملعون را
آن که مانند خوره!
میخورد جانت را
جان و ایمانت را
ای شهید
ای گل سر سبد هستی و عشق
گر چه در خاکی تو
در دلم دفن مشو
مثل یک بابا باش
توی این دانشگاه
باز هم با ما باش!!!!!
همه از تو سیرند
علتش آخر چیست
از تو هم دلگیرند!!!!!!!!!!!!
بی وفایی بس نیست؟؟؟
طعنه ای میگویند:شان تو اینجا نیست!!!
کاش میفهمیدند که دلت روحانیست
آری آری آری آری
خاک در شان تو نیست!!!!
تو بگو با من باز این همه بذل ز چیست؟؟؟؟
تو چرا با این خاک قصه ها میگویی
از دلش یک دنیا گل ز جا میرویی
وای وای فهمیدم
تو ز ما رنجوری
از همین است که درد دل را
با دل خاک میان میذاری
گر تو باشی با ما
زیر این سقف کبود
توی این دانشگاه
بین این جمع حسود
میشود دانشگاه،همچو دیری زیبا
پس بیا در این جمع
ای قشنگ گلها"


توضیح:شعر سروده یکی از بچه های متال 88ه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد