متروی شهر ما(مشهد) بعد از ده سال از آغاز پروژه و اتمام مسیر خط یک،به دلیل نداشتن واگن،بی استفاده مانده و این در حالیه که اخیرا کلنگ خط دو هم به زمین خورده است!
مصطفی حسن زاده از شاعران جوان و دارنده مقام دوم دومین جشنواره سراسری طنز تهران در بخش شعر-1388 در شعری درد دل متروی مشهد با متروی تهران را به زبان طنز بیان کرده است.
اول نامهام به نام خدا/خالق نصف ما و کل شما!
بعد هم یک سلام طولانی/ اول قصهای که میخوانی
یک سلام دراز مثل خودت/ دلبر و دلنواز مثل خودت
یک سلام بلند از مشهد/پیش کش بر قطار کارآمد
نه که من زاده خراسانم/ادبیات خوب میدانم!
زین سبب نامهای کنم منظوم/ درد دلهای مترویی مظلوم!
تو که در زندگی اثر داری/ هیچ از حال من خبر داری؟
از قطاری غریب و بی چاره/خانه داری که هست آواره
دیدی از بس که قلبم آشوب است/یادمان رفت؛حالتان خوب است؟!
دل من کرده باز میل تو را/بخورم خاک زیر ریل تو را!
ای وجودت پر از منافع و سود/از قطاری که نیست بر تو درود!
من فدای در کشویی تو/ واگن آخر و جلویی تو!
سر که هیچ است،امر فرما تا/ جان فدایت کنیم سر تا پا!
چون بلا استفادهام نقدا/ بخورد غصههات بر سر من!
***
وضع ما در چه حال و حال شما/درد دل میکند به شاه،گدا
شهردار عزیز پشت شماست/ زیر تهران درون مشت شماست
میخوری میروی جلو یک بند/میزنی بر محلهها لبخند
زیر تهران اگر که خالی هست/ مشکلی نیست چون که قالی هست
(باف آن آمده است در اینجا/ من و همشهری و ازین حرفا؟!)
زن و مرد و جوان و کودک و پیر/دکتر و کارمند و گشنه و سیر
همگی پای در رکاب تواند/ در حقیقت همه خراب تواند!
اولت در حرم تهت داماد/آی...خوشبختیات مبارک باد!
چه سری، چه دمی، عجب کمری/ناقلا مترویی تو یا که پری؟!
عاشق خطتیم یار تویی/ ریل پاتیم تا قطار تویی
***
تو که کلی برو بیا داری/در دل پایتخت جا داری
رویتان را به ما کنی، بد نیست/ذرهای اعتنا کنی، بد نیست!
مثل کار تنور با تن نان/ حال ما عالی است مترو جان!
ای برادر کلاه رفت سرم/مستمرا در آمده پدرم!
چه کلاهی؟گشاد تا بینی/ تحت عنوان واگن چینی!
بحث اطریش و چین و ژاپن بود/کار ما گیر چند واگن بود!
سفت وشل،خیر و آره میکردند/سر من استخاره میکردند!
خسته از فرصتی که رفت شدیم/ بی اثر مثل پول نفت شدیم!
(نفت اصلا مگر اثر دارد؟/ بچه این حرفها خطر دارد!)
هفت روزی که هست در هفته/ اسم من بر سر زبان رفته
ولی افسوس بر زبان مرده است/ بر من انگار کن زمان مرده است
در سر شهر درد سر شدهایم/ سوژه خنده بشر شدهایم
هرکه اوضاع بنده را دیده/ با صدای بلند خندیده!
(خارج از خانه فاش خندیده/ توی خانه یواش خندیده!)
تنگ و تاریک میکنند مرا/ باز و باریک میکنند مرا
هر کسی خواست ضدحال زند/ حال این بنده را مثال زند!
از هزاران شعار سیر شدیم/ عاقبت توی نطفه پیر شدیم!
پایه اول و رفوزه شدن؟/ از همان ابتداش موزه شدن؟!
درد دلها زیاد و دل تنگ است/ حرف ما میخ و گوششان سنگ است
چشم امید بستم از همه کس/ یا امام رضا(ع) به دادم رس!
متروی اصفهان، کرج، تبریز/ همه دارند صاحب و من نیز
گرچه از بعد من کلنگ زدند/ منتها ضربه را قشنگ زدند!
کار آنها به افتتاح کشید/ قصه من به افتضاح کشید!
نفس روزگار یعنی تو/ باعث افتخار یعنی تو
خورد و خاک و خراب یعنی من/ کانال فاضلاب یعنی من!
برقهایت همه فشار قوی/به ضعیفان نگاه کن اخوی!
البته بر تو هم نظر دارم/ مشکلات تو را خبر دارم
مثلا از فشار آدمها/حالت بی قرار آدمها
دوستان عزیز هل ندهید!/ هل اگر میدهید شل ندهید!
بکنید آن فشار را تنظیم/تا همه در قطار جا بشویم!
در فضایی که تنگ چون گور است/ اولین کار منطقی زور است!
پای از کفش و روسری از سر/ همه از جای خود شدند به در!
در چنان ازدحام و در گیری/وای از فایلهای تصویری!
نه فقط در قطار یا اتوبوس/ میرسد توی قبر هم بلوتوث!
آخرین فیلمهای مساله دار/مرگ بر دستهای استکبار!
خواهر و مادر و الی آخر/ میشود زیر دست و پا پر پر!
- آنتناتان میِه تا زیره زِمین؟/ یره ایولا ر ِ بلند بِگین!
(نمره جومان رسید به صد/ لهجهام رفت تا خود مشهد!)
رسم مردی که شب ندارد و روز /مانده در گوشه و کنار هنوز
در نشستن اگرچه آزاد است/جای خود را به پیرها داده است
رسم مردی اگر که تعطیله/ دست خود را بگیر از میله!
بچهاش هست جا اگر تر نیست!/ میله کم نیست صندلی گر نیست!
آخ! یاد هووت(!) افتادم/ لحظه ای در سکوت افتادم!
با هزاران امید و با پارتی/ راه افتاد خط بی آر تی(BRT)!
خار شد گرچه توی پای شما/نتواند گرفت جای شما...
***
وقتتان را گرفت این بنده/عذر تقصیر،بنده شرمنده
موتورت گرم باد و سرد مباد/پیچهای تو هرزه گرد مباد!
ریلهایت عزیز کج نشود/ آخر مقصدت کرج نشود
بروی سمت غرب تا تبریز/پس از آن آنکارا، پاریس، ونیز
طرف شرق هم، چنین بروی/به هوای پکن به چین بروی!
سینهات صاف و استخوانت سفت/ چرخهایت روان و درها چفت!
راستی! خط یک که خیر نداشت/خط دوم به صحنه پای گذاشت!
آخر و عاقبت چه خواهد شد؟/قصه این دو خط چه خواهد شد؟
با همین اضطرار و بیصبری/زیر این سقف آسمان ابری
میروم تا حرم به خانه دل/پیش آقاست حل هر مشکل
مگر از حضرتش بر آید کار/ورنه از خلق نیست جز آزار
همه ریلهای من آقا/ به فدای گل ضریح شما...
***
مثل پاییز زرد آوردم/ دلتان را به درد آوردم
عین یک رودخانه در جریان/ تا ابد باش متروی تهران!
و السلام ای مرام صد در صد؛/ ریل خالی متروی مشهد