یک کامنت جالب

بکی از خوانندگان وبلاگ برای یکی از مطالب به نام ما می توانیم! یک کامنت جالب گذاشتن که به نظرم اومد براتون بذارمش اینجا که شما هم مطلع بشین.


((موفقیت های علمی ثمره هوش نخبه های ماست نه حمایت دولت...

سوال من اینه که چرا چیزی از وضعیت معیشتی مردم نمی نویسید؟   آقای اردشیری تا به حال به التیمور - گلشهر - ۱۰۰ متری شهرک بهشتی و ... رفته اید؟ فقر و فساد را ندیده اید؟ لابد بنده دارم سیاه نمایی می کنم ولی خب سیاه را سپید نامیدن دروغ است...
و یا شاید هم قرار است در آینده وضع مردم بهتر شود؟

خلاصه این که ما ایرانیان می توانیم اما دیکتاتور های کوتوله ی شما نمی توانند...))



در جواب به این کامنت باید به چند نکته اشاره کرد:

۱. چرا جای دور بریم من فقر و فساد رو جای خیلی نزدیک تر دیدم تو خیابون سجاد مشهد دیدم. فقر فرهنگی و فساد رو دیدم.

۲. اگه خودشون رفتن اونجا که جای بسی تشکر داره ولی کاش از مردم اونجا می پرسیدن که به کی رای دادن، تا خودشون هم متوجه بشند این ۲۴ ملیون از کجا اومدن و هم ببینن از نظر مردم اونجا، کی به فکرشونه! فکر کنم کاملا واضح باشه تو این چند تا رئیس جمهور کی بیشتر به فکر فقرا بوده(البته اگه اسمشو گدا پروری نذارید!)


۳. موفقیت های علمی ثمره ی هوش نخبه های ما و حمایت های دولته. برای اینکه متوجه بشین براتون یک مثال می زنم. اگر دولت در برابر تهدید و فشار های پوچ غربی خودشو ببازه و بترسه، اونوقت فعالیت های هسته ای رو تعلیق می کنه و نخبه های ما باید برن سماق بمکن. در ضمن مگه این نخبه ها تو این ۵-۶ سالی که دکتر احمدی نژاد اومده به دنیا اومدن؟ ما ۳۰ ساله این نخبه هارو داریم اما کم بوده توجه بهشون. تو این چند سال قسمت دیگه کار که حمایت از نخبه هاست داره درست می شه.


۴.و یا شاید هم قرار است در آینده وضع مردم بهتر شود؟

بله درسته. باید آینده از الان بهتر بشه وگرنه که هیچ پیشرفتی رخ نمی ده!


۵. در جواب قسمت آخرم باید بگم ما داریم تلاش می کنیم تا همه بفهمن (( انَّ اکرمکم عند الله اتقاکم )) بلاخره می فهمید کوتاه بودن قد و این چیزا هیچ ارتباطی با توانایی های لازم برای رئیس جمهور شدن نداره. ممکنه یکی خوشتیپ باشه و بلند قد اما تا بهش گفتن پِخ! بره در تاسیساتشو ببنده!


۶. در ضمن واسه اینکه بفهمین کی ایرانیه رجوعتون میدم به یکی از منابع خودتون که قبولش دارین:

جورج بوش: اصلاح طلب ها خط مقدم ما در ایرانند.

فکر کنم روشن شد کدوم طرف ایرانیان کدوم طرف امریکا!






ما می توانیم!

اقتدار ملی و تجسم ما می‌توانیم

 
 دانستن آنچه باید انجام دهیم و سمت و سویی که باید برای حرکت رو به پیشرفت در آینده مان انتخاب کنیم، همواره امری مهم بوده است. اما آنچه ما را در این راه از سویی با نشاط‌تر و انگیزه مندتر می‌کند و از سویی بر اعتماد به نفسمان در حرکت پرشتاب به سمت آینده می‌افزاید بازخوانی موفقیت‌های درخشان سخت به دست آمده است.
 













ادامه مطلب ...

کامنت جناب کلاتر


بعد از انشار مقاله ی دکتر عاشوری که مثل توپ تو جهان صدا کرد و پوشش گسترده ی خبرش توسط وبلاگ ما، دوستان زیادی از وبلاگ بازدید کردن.

از جمله ی این بازدید کنندگان جناب کلانتر بودند. ایشون از ما درخواست کردن که صداشونو به دکتر عاشوری برسونیم چون خودشون نمیتونستن با دکتر ارتباط برقرار کنند.

کامنت ایشون رو براتون می گذارم شاید دکتر عاشوری هم که به وبلاگ ما سر میزنه اینو دید و به سوال کلانتر جواب داد:


((با سلام خدمت دو تا آقا مصطفی گل و عزیز تر از جانم بنده کلانتر شهر سوالی از دکتر جون داشتم که متاسفانه راهی برای پرسیدنش ندارم. میخواستم لطف کنین اگه میشه سوال منو تو وبلاگتون بذارین که اگه دکتر سر زد سوالمو ببینه: سلام دکتر جون. همه جای دنیا برای برطرف کردن ترافیک خیابونا رو عریض تر می کنن جون من بگو از کجا به ذهنت رسید اگه خیابونا رو کوچیک تر کنی ترافیک حل میشه ؟ نه جون من بگو!))


در ضمن جناب کلانتر عکس خودشونو به عنوان تشکر برای ما فرستادن



(با تشکر از دو قهرمان بزرگ

امضا: کلانتر)



ملاقه ی ISI !!!

ملاقه ی ISI




عنوان مقاله: حل مشکل ترافیک

محل انجام پژوهش: دانشگاه فردوسی

پژوهشگران: دکتر عاشوری و دوستان



مقدمه:

با گذشت زمان و افزوده شدن تعداد دانشجویان، مشکل ترافیک توسط دوستان از پشت بام سازمان مرکزی روئیت شد که در هفت مرحله به برطرف کردن آن پرداختیم.

ابتدا از دو مسیر موجود یکی را مسدود نموده و دیگری را دو طرفه کردیم سپس یک مسیر جدید ایجاد نموده و مسیر قبلی را کاملا مسدود کردیم.



مشروح مقاله:

۱. در ابتدا با توجه به بی اطلاعی دانشجویان از وجود ترافیک، با اقدام به نصب پرده ای سعی شد تا دانشجویان بی خبر، از وجود ترافیک آگاه شوند.

پرده: ((با توجه به محدودیت ترافیکی بولوار پردیس، ایستگاه اتوبوس درب شمالی به میدان علوم منتقل شده است))


۲.در گام دوم برای کاهش بار ترافیکی، ایستگاه اتبوس از درب شمالی به میدان علوم منتقل شد. بر اساس محاسبات، هر ده دقیقه یک اتوبوس برای خانمها و یکی برای آقایان به درب شمالی میرسند و از آنجایی که جناب اتوبوس فرزند دانشگاه هستند خود به تنهایی به اندازه ی هفت هشت تا سواری شخصی حساب میشوند. بنابراین باحذف دو اتوبوس در هر ده دقیقه به اندازه ی ۱۸ عدد سواری شخصی از بار ترافیکی کاسته میشود.


۳. در این مرحله در اقدامی کاملا مبتکرانه سنگفرش های سازمان مرکزی تعویض شدند.


۴.در گام بعدی مسیری که از میدان علوم به درب شمالی می رفت مسدود شد تا سواری های دانشجویان نتوانند به درب شمالی رفته و ترافیک ایجاد کنند.


۵.سپس مسیری که از درب شمالی به سمت میدان علوم می رفت دو طرفه شد تا مسئولین بتوانند با سواری های خود به سازمان مرکزی رفته و از پشت بام آن به بررسی و مشاهده ی دیگر مشکلات دانشجویان بپردازند.


۶. در این مرحله مسیری دائمی برای کسانی که قصد دارند به سازمان مرکزی بروند یا در درب شمالی ترافیک ایجاد نمایند ساخته شد تا مسیر ذکر شده در قسمت ۵ کاملا مسدود شود.


-در گام بعدی مسیر شماره ی ۵ به طور کامل مسدود شد چرا که دانشجویان می توانستند از مسیر شماره ۶ به سازمان مرکزی مراجعه کنند.(تاکید می شود که این اقدامات صرفا برای دانشجویان بوده نه مسئولین سازمان مرکزی)


۷. در مرحله ی آخر پرده ی نصب شده که در قسمت ۱ به آن اشاره شد برداشته شد تا دانشجویان متوجه بشوند که دیگر ترافیک وجود ندارد.


جمع بندی:

در این پروژه برای حل مشکل ترافیک ابتدا تعداد خیابان ها را نصف کردیم سپس آن را دو برابر نمودیم تا با مقدار اولیه برابر شود و دوباره تعداد آن را نصف نمودیم.


نکات قابل توجه:

با وجود نصف شدن تعداد مسیرهای عبور و مرور و کاهش یافتن پهنای باند به یک چهارم، دیگر ترافیکی از روی پشت بام روئیت نشد.


نقشه:



کسانی که از این مقاله استفاده نمودند:

یوگی و دوستان: سلام دکتر جون پروژه ی شما هم مثل کشتی ماست که بدون بال پرواز می کنه!

کلانتر: من خیلی تعجب کردم روش شما واقعا جواب می ده من خودم همه ی خیابونای شهرمون رو بستم از فردا حتی یک ماشین تو خیابون نبود!


آزادی

:نظرتان دربارۀ آزادی ؟

: بسیار ضروریست و گرنه ما نمی توانیم

هر کار دلمان بخواهد بکنیم .

پشت بوته!


من یک سوال اساسی از شورای صنفی دارم اونم اینه که از کجا فهمیدید توی دانشکده ی مهندسی مهم ترین جای موجود برای دانشجویان پشت بوته و مسائل مربوط به اونه!

اصلا از چه راهی شما از نیازهای صنفی این ۳۵۰۰ نفر دانشجوی مهندسی باخبر می شید!
یعنی بزرگترین مشکل صنفی ما دانشجویان مهندسی اینه که عده ای قلیل نمی تونن پشت بوته ها راحت باشن؟
لابد الان به جای اینکه جواب منو بدین باز مثل تو آمفی تئاتر میگین ((هر کسی از ظن خود شد یار من))
این جواب هیچ ربطی به سوال من نداره جواب سوالمو بدین!

اصلا شما کدوم طرف بوته بودین که این آقای بابایی مذکور از پشت بوته اومده
اختیار دارین بوته که پشت و رو نداره
هر طرف باشین اونورش میشه پشت بوته!

اگه آقای بابایی مشکل بیشتر دانشجویاس پس چرا هیچکس قبل از قضیه آمفی تئاتر آقای بابایی رو نمی شناخت؟

کلاسای گرم ما مشکل صنفی نیست وضوخانه چهار نفره مشکل صنفی نیست کیفیت غذاها مشکل صنفی نبود اما اینکه رفقای شما رفتن پشت بوته مشکل صنفیه همه ی ۳۵۰۰ نفر دانشجو شده؟


------------------------------------------
اخیرا شورای صنفی دانشکده ی مهندسی
مشکل عده ای که دیگه با همکلاسی دخترشون واسه درس خوندن نمیتونن برن پشت بوته ها و تفکیک جنسیتی کلاسای ریاضی عمومی و فیزیک۱ رو بزرگترین مشکلات صنفی دانشجویان میدونه!!!!!!!!!

وقتی عمرت به دنیا باقی باشه!



بعضیا می گن چقدر خوش شانس!

اما در حقیقت اگه کسی به شانس معتقد باشه یه جور شرک محسوب میشه چون همه چیز تحت خواست خدا اداره می شه

به عنوان مثال در فیلم بالا خواست خداوند متعال اینطور بوده نه شانس!