سلام دوستان عزیز
این عکس ها رو من با هک کردن وبلاگ موج نگار بدست آوردم که براتون میذارم
راستی یه سری به این وبلاگ بزنین تو لینکامونه
.
.
اولیش مصطفی جونه که لباس سوپرمن پوشیده یه ژست خفنم گرفته
در ضمن اون پشتیه که عینک آفتابی زده و لباس سیاه داره فرمانده جونه که وبلاگ قمار باز مال ایشونه
-------------------------------------------------------------------------------
عکس بعدی فرمانده جونه که تو حلقه حفاظتی ما گیر کرده داره از من خواهش می کنه بذارم بره بیرون
راستی اونی که چفیه ی سفید داره منم ها!
----------------------------------------------------------------------------------
اینم عکس آخر
از راست به چپ:
۱.مصطفیه سوپرمن؛ مایه ی ترس دشمن!
۲.علی اکبر که به پیشنهاد من داره به افق اشاره می کنه
۳.رئیس جمهور آینده یعنی خودم که دارم برای عکس تبلیغاتی ژست می گیرم.
آره رئیس جمهور آینده
تعجب نداره که
قرار شده از هر کدوم از شهرای بزرگ یک زن بگیرم بشم داماد اونجا تا رئیس جمهور بشم.
البته به شرطی که مثل دفه ی پیش تقلب نشه.
اگرم تقلب شد(یعنی من رای نیاوردم) میریزیم کف خیابون.
----------------------------------------------------------------------------------------------
در ضمن:
۱.ما هلیکوپتر نداشتیم که از بالا عکس بگیریم.
۲.ما به فرمانده جون چون خیلی گوگولیه می گیم فرمانده جون.
خدایا ما را نجات بده
از تمسخر کردن بندگانت
آن هم به خاطر شمایلی که تو آن را انتخاب کرده ای و ساخته ای
چگونه جرات کنم بنده ای را به خاطر ظاهرش تمسخر کنم؟
حال آنکه بدانم تو آن ظاهر را آفریده ای
هیهات!!
خدایا!
مرا نجات بده!
از فتنه های آخر الزمان
فتنه هایی که بزرگان را مردود می سازد
یا باعث شود زبانم را به گناه آلوده سازم
چگونه به کسی که تو را فراموش کرده ناسزا بگویم؟
در حالی که می دانم تو راضی نیستی!
نکند برای دل خودم کاری کنم به خیال آنکه به فرمان تو عمل می کنم!
هیهات!!
خدایا ما را نجات ده
از اینکه برای دل خود کار کنیم نه برای رضای تو!
جمعه ای که پیش رو داریم روز قدسه
خیلی منتظرم روز قدس بشه
سال های پیش با خانواده می رفتیم
اما حالا دیگه با بر و بچه ها میریم
منتظر شما هم هستیم
ـ نباید به فلسطینیان رحم کرد. در یکی از خیابان های اردوگاه جبالیا یک
فلسطینی را دیدم و با دوربین نصب شده بر سلاح به دقت سر او را نشانه گرفتم و
به سویش تیراندازی کردم. دیدم که روی زمین می غلطد. این بهترین احساسی است
که در جهان به من دست می دهد و درست مانند احساسی است که پس از پیروزی در
مسابقات فوتبال به انسان دست می دهد.
ـ پس از آن یک فلسطینی دیگر
را دیدم و به سویش تیراندازی کردم. با وجودی که سالخورده بود اما در داخل
اتاق داشت پرواز می کرد. اگر با احساس بدی از خواب بیدار شدی، فلسطینی ای
خواهی کشت و اگر جوانی 14 ساله بود حتما باید او را بکشی، علاوه بر آن می
توانی زنان را هم بکشی تا دیگر بچه به دنیا نیاورند و باید دختر بچه کوچک
را هم بکشی زیرا وی بزرگ شده و ازدواج خواهد کرد و حداقل ده بچه به دنیا می
آورد.
این گفته های نژادپرستانه یک نظامی صهیونیست است که در
مصاحبه با روزنامه معاریو عنوان شده است و این گونه از احساس مستی ای که پس
از قتل فلسطینیان به او دست می دهد، سخن به میان می آورد. وی در ادامه
سخنانش می گوید:"پس از پایان عملیاتِ قتل عام فلسطینیان به پایگاه نظامی
خویش باز می گشتیم و سربازانی که امروز بیش تر از دیگران فلسطینی کشته
بودند، به خود می بالیدند. هرگز نسبت به این کارها پشیمان نیستم و بی
صبرانه منتظر خروج از پایگاه برای کشتن فلسطینیان هستم... ای خدا کی از این
پایگاه بار دیگر برای قتل آن ها بیرون می رویم."
جاتون خالی ماه پیش رفته بودم اصفهان.
هشت روز کلاس فشرده داشتیم.
اونجا فهمیدم که چقدر برای ما مشهدی ها دور شدن از مشهد سخته!
با این همه رو سیاهی همیشه حس میکردم آقا مواظب منه
همیشه با خودم این دو بیت شعر رو می خوندم:
آن شب که هوای آسمان دلگیر است
بر قلب مجانین تو بی تاثیر است
قربون آقای غریبم بشم
احساس می کنم که کنارم نشسته است
مردی که چهار گوشه قلبش شکسته است
نفهمیدم، آقا مهمون ما مشهدی هاست، یا ما مهمون آقاییم؟؟؟
این شبها ما رو از دعای خیرتون محروم نکنید!
به اطلاع همه بازدید کنندگان میرسانم که این جانب با توهین و تمسخر افراد هر چند معاندین و منافقین مخالفم.
و با قرار گرفتن این نظر سنجی غیر اسلامی در وبلاگمان کاملا مخالفم.
اما متاسفانه آقا مصطفی منتظر را نتوانستم متقاعد کنم.
من خودم و مصطفی جان را به تقوای الهی دعوت می کنم.
و این جمله ی امام خمینی که ((قلمهایتان تقوا داشته باشد)) را اول به خودم و دوم به ایشان گوشزد می کنم به امید اینکه بتوانم این نفس سرکش را در خودم سرکوب کنم.
از خوانندگان محترم تقاضا می شود که ما را با نظرهایشان یاری کنند.