چی بگم واللا!!!

هدیه ی دوران پست مدرن به ما انسان ها

این انسان های بی همه چیز فاتحه ی خانواده رو خوندن!!!

واقعا خجالت میکشم درباره ی این بابا (مامان) دلسوز چیزی بنویسم

فرآیند خداحافظی با یک مادر

حالا راحت تر می نوشید!!!

جمله ای انگلیسی

I do not know where family doctors acquired illegibly perplexing handwriting nevertheless, extraordinary pharmaceutical intellectuality counterbalancing indecipherability, transcendentalizes intercommunications incomprehensibleness

حال کردین جمله رو؟

اگه نه به ادامه مطلب بروید...!!!؟؟؟

جهل و آزادی فکر

انسان هنگامیکه در صدد تحقیق و جستجو بر می آید با مسائلی مواجهه می شود که در باره ی آنها اطلاعی ندارد. همین که انسان می فهمد که نمی داند امتیاز بزرگیست. دانشمندان معتقدند بزرگترین امتیاز انسان نسبت به سایر جانوران همین تفاوت در جهل است.

جهل بر دو نوع است:

1.جهل بسیط

2.جهل مرکب

جهل بسیط آن است که انسان "بداند که نمی داند" و همین دانستن باعث می شود که به تحقیق و جستجو بپردازد که بداند ولی جهل مرکب آنست که "نمی داند که نمی داند" و نتیجتا به دنبال دانستن نمی رود.

تحقیق یعنی به دست آوردن مطلب از راه تفکر و تعقل. دینی که از مردم می خواهد در اصول خود تحقیق کنند خواه نا خواه برای مردم خود آزادی فکر قایل است. دین هرگز نمی گوید چون گفتی "لا اله الا الله" پس تمام است. اصولا دین ما تهلیل گفتن منهای فکر و منطق را نمی پذیرد. نبوت و معادی که در انسان ایجاد انگیزه نکند و بانی رشد نشود را نمی پذیرد. پس دین همواره به انسان آزادی فکر داده و بستر آن را نیز مهیا کرده

نهایتا حدیثی از پیامبر اعظم (ص)

مردی خدمت حضرت رسید و به ایشان گفت:تباه شدم

حضرت بدون پرسش فورا درک فرمودند و گفتند:لابد میخواهی بگویی شیطان به تو گفت چه کسی تو را خلق کرد؟تو گفتی خدا و او از تو پرسید پس خدا را که آفرید و تو دیگر نتوانستی جواب بدهی

مرد گفت:بله همین است

پیامبر (ص) فرمودند:پس چرا تو فکر کردی هلاک شدی؟این عین ایمان است و تو را به ایمان واقعی می رساند

برگرفته از دو کتاب استاد مطهری (پیرامون جمهوری اسلامی و بیست گفتار)

شجریان بای بای

نغمه آسمانی «ربّنا» با صدای زیبای سید علیرضا موسوی

دانلود

وحشی بازی طیف علامه به سبک ماتیس یاهو(matisyahu)

امروز که رفته بودم دفتر مدیریت دانشکده همزمان سه تا کار رو با هم میخواستم انجام بدم ولی اتفاقی افتاد که به قول یارو گفتنی دامنم از دست برفت و بی خیال هر سه تا کار شدم...

آقای دکتر شهرباف رو دیدم. ایشون بین سال 79تا81 فرمانده بسیج دانشجویی دانشکدمون بودند. قبلا با ایشون تو دفتر اندیشه و پژوهش(دفتر نهاد رهبری دانشکده) آشنا شده بودم. بیانشون نسبتا خفن بود(مثلا استاد دانشگاهن)... شبهاتی در مورد دوران فرماندهی ایشون شنیده بودم که در ذیل سوال ها و پاسخ های رد و بدل شده رو میارم.

من: سلام

دکتر شهرباف: علیکم السلام

-آقای شهرباف؟

-بله بفرمایید

-آقای شهرباف یه سوالی داشتم!

-خواهش میکنم بفرمایید!

-شما سال چند رئیس بسیج دانشکدمون بودین؟

-بین سال 79تا81 چطور مگه؟شما از بچه های بسیجید؟

-... (راستشو گفتم)

-شنیدم سالی که شما رئیس بسیج بودید تو انتخابات انجمن اسلامی هم شرکت کرده بودید و رای اول رو هم کسب کرده بودید

-درست شنیدید ولی بچه های علامه اومدن صندوق ها رو جمع کردن

-بعد چی شد؟

-دانشگاه هم اومد از اختلافات بوجود اومده (سوء)استفاده کرد و دیگه دفاترشون رو پلمپ کرد

-تا سال پیش که باز بودن

-خب احتمالا اجازه بیانیه دادن یا مهر زدن یا مجوز گرفتن دیگه بهشون نمیدادن

-عجب ولی فعالیت میکردن...

در همین لحظه دکتر سیدین تشریف آوردن و دکتر شهرباف رو صدا زدن و ارتباط ما رو قطع کردند

کاش که میشد با دکتر شهرباف درد و دل کنم، بگم...

1.اینها تا سال پیش دفتر داشتن و هی مظلوم نمایی میکردن انتخابات شورای صنفی برگزار میشه و علامه ای ها میریزن تو این شورای بدبخت. فاتحه ی انجمن رو که خوندن الانم دارن تو شورای صنفی چه غلطی میکنن خدا میدونه

2.چند روز بعد از تسخیر شورای صنفی یکی از مسئولین میاد جلوی انجمن اسلامی یکم دادوغال می کنه میگه اینجا که مجوز نداره و قفل در انجمن اسلامی رو عوض میکنه

واقعا سناریوی احمقانه ای بود که چهارتا جلبک دست به دست مسئولین دانشکده بدن(که البته اون زمان جلبک نبودن) شورای صنفی ای رو تسخیر کنن که هیچ وظیفه سیاسی بر عهده نداره بعد برن بین دوستای خودشون این مفهوم رو القا کنن چون انجمن رو بستن ما اومدیم شورا رو گرفتیم حالا اون بدبخت که داره فریب اینا رو میخوره نمیدونه که اول اینا میرن تو شورا بعد در انجمن پلمپ میشه

3.بلافاصله بعد تسخیر شورای صنفی بیانیه میدن بسیج رو متهم به فشار آوردن بر مسئولین جهت ابطال انتخابات میکنن. بماند که مسئول برگزاری انتخابات هم از دوستای جون جونی اونه بود. حالا کاش فقط دوست جون جونیشون می بود نه دیگه تو جلسه انتخاب اعضای اعتلافشون شرکت کنه....

4.درد و دل بسیاره...

اینم عکس ماتیس یاهو که توحشش کم از دوستان طیف علامه ای نمیاره

اصلا نمیخوام این مسئله رو القا کنم که "این خواننده وحشی صهیونیستی رابطه ای معنوی با جنبش سبز داره" ها...!!

-------------------------------------------------------------------

۱.سال پیش همین موقع ها جلبکا داشتن برنامه ریزی میکردن تا دانشگاه باز شه فتنه گری هاشونو شروع کنن....امروز یه چیز عجیب دیدم که باورش زیاد سخت نبود. جلبک ها واسه تشویش اذهان عمومی از قسمت نظر سنجی وبلاگ عکس تهیه کرده بودن و تو برد انجمن علمی مکانیک زده بودن.

۲.از بچه های دانشکده هر کی خواست واسه ورودی های جدید قلم بزنه به من خبر بده

عکس های سری از روز قدس!

سلام دوستان عزیز

این عکس ها رو من با هک کردن وبلاگ موج نگار بدست آوردم که براتون میذارم

راستی یه سری به این وبلاگ بزنین تو لینکامونه

.

.

اولیش مصطفی جونه که لباس سوپرمن پوشیده یه ژست خفنم گرفته

در ضمن اون پشتیه که عینک آفتابی زده و لباس سیاه داره فرمانده جونه که وبلاگ قمار باز مال ایشونه

-------------------------------------------------------------------------------

عکس بعدی فرمانده جونه که تو حلقه حفاظتی ما گیر کرده داره از من خواهش می کنه بذارم بره بیرون

راستی اونی که چفیه ی سفید داره منم ها!

----------------------------------------------------------------------------------

اینم عکس آخر

از راست به چپ:

۱.مصطفیه سوپرمن؛ مایه ی ترس دشمن!

۲.علی اکبر که به پیشنهاد من داره به افق اشاره می کنه

۳.رئیس جمهور آینده یعنی خودم که دارم برای عکس تبلیغاتی ژست می گیرم.

آره رئیس جمهور آینده

تعجب نداره که

قرار شده از هر کدوم از شهرای بزرگ یک زن بگیرم بشم داماد اونجا تا رئیس جمهور بشم.

البته به شرطی که مثل دفه ی پیش تقلب نشه.

اگرم تقلب شد(یعنی من رای نیاوردم) میریزیم کف خیابون.

----------------------------------------------------------------------------------------------

در ضمن:

۱.ما هلیکوپتر نداشتیم که از بالا عکس بگیریم.

۲.ما به فرمانده جون چون خیلی گوگولیه می گیم فرمانده جون.