فيلمي منتشر شده است كه در آن آيتالله شيخ يوسف صانعي در اظهاراتي عجيب، قمهزني را محصول بياختياري بر اثر عشق برشمرده است. وي قمهزني را سنتي حسابشده(!) ميداند و ميافزايد كه نبايد از اين كار جلوگيري نمود. عجبا! وا عجبا! بعد از ارائۀ نظريۀ مشهور و مشعشع داماد لرستان در انتخابات سال پيش توسط روشنفكرترين زن ايران و خوابنما شدن جناب استوانه (آقاي هاشمي رفسنجاني)، چشم و گوشمان روشن شد به اظهار نظري غريب از فقيهي كه تا كنون به فتاواي خاص و روشنفكرياش معروف بود! تا پيش از اين، معمولاً دربارۀ فتاواي خاص ايشان از جمله سن تكليف دختران و برابري شهادت و ديه زن و مرد، اظهار نظر نميكردم و معتقد بودم نميتوان به اجتهاد و استنباط فقهي ايشان خرده گرفت.
واقعاً عجيب است چنين اظهار نظري! جناب آيتالله! ماجرا چيست؟! مريدان شما سعي بر آن داشتهاند تا حضرتتان را مرجعي زمانشناس و نوگرا معرفي كنند. فرمودهايد كه بايد از مفسده جلوگيري كرد و البته پيشاپيش قضاوت نمودهايد كه اين كار مفسده ندارد. شما كه از اولين مراجع داراي پايگاه اينترنتي اختصاصي بودهايد، كافي است تا يكي از اعضاي دفترتان را مأمور كنيد تا با حروف لاتين تصاوير مرتبط با كلمات محرم و عاشورا را در اينترنت جستجو كند تا معلوم شود كه قمهزني مفسدهاي دارد يا ندارد.
گذشته از اين، مگر هر چه سنتي بود صحيح و مورد تأييد دين است؟ و يا اينكه مگر عشق و بياختياري بر اثر آن حجت بر هر عملي است. آن كساني هم كه در زمان حيات اميرالمؤمنين، ايشان را خدا خواندند، قطعاً از روي عشق چنان كردند، اما مولا آنان را به سختترين شكل مجازات نمود.
فرمودهايد امام راحل حرام نفرمودهاند. همپالكيهاي شما كه مدعياند اگر حضرت امام زنده ميماندند خيلي جاها نظرشان عوض ميشد؛ از كجا معلوم كه در اين مورد تحريم نميفرمودند؟ مگر همين به اصطلاح روشنفكران مذهبي مورد حمايت حضرتعالي نبودند كه ترويج روحيه شهادتطلبي را ترويج خشونت ميدانستند؟ حال چگونه است كه قمهزني ترويج خشونت به حساب نميآيد؟
كار جريان روشنفكري به كجا كشيده است؟ تا ديروز مخالفانشان را به خرافهپرستي و خشونتگرايي منكوب و ترور شخصيت ميكردند. چه تهمتها و دروغها كه به آيتالله مصباح نسبت دادند تا در افكار عمومي مطرودش كنند. اما اكنون ابلهانهترين ابزارها براي توجيه خود و جلب افكار عمومي به كار گرفته ميشود. آن كه از نظريه مشعشع داماد لرستان و خوابنما شدن بعضي حضرات مفخّم و نازيدن به فضل پدربزرگ فقيد توسط برخي ديگر، اين هم از ترويج قمهزني! جلب توجه و نظر عدهاي خاموش و بيطرف به چه قيمتي؟ و يا اينكه ساز مخالف زدن با نظام و رهبري آن با چه هزينهاي؟ گويا فعلاً تنها آنچه مهم است مخالفخواني و مريدسازي است حتي اگر شده به قيمت زير پا گذاشتن تمام حرفهاي گذشته و ناديده گرفتن پرستيژها و ژستهاي روشنفكري! وا اسفا!
اين نوشته در: پايگاه جهان نيوز