گلی جان داد و پرپر شد
زنی بر سینه می کوبد
تمام راهروها از صدای شیونش پر شد
همین پیش از نگاه تو
گلی جان داد و پرپر شد
***
چرا دیگر نمی خندی؟
تو کز زخمی که در قلبت فرود آمد نمی ترسی!
تو که زیر فشار حصر وموشک کم نیاوردی
تو فرزند فلسطینی
چرا دیگر نمی خندی؟
مگر با دشمنت چون کرده بودی کاین جفا را کرد؟
که بمب خوشه ای و فسفری بر مهدها می ریخت؟
چرا دیگر نمی خندی؟
***
کمی آن سو تر اما رأی با شیطانمان جور است
کجا رفته است شرم شیخ؟ به شرم الشیخ؟
اگر هم روزگاری جمع بنشینند
برای درد «تونس» نیست
برای حفظ تاج و تخت
بنا کرده به خون کودک شعب فلسطین است
و شاید چند روز دیگر اسرائیل
در اجلاسیه اعراب
عضو دائمی گردد!
***
فغان بسیار و ما سرگرم بازی های دورانیم
یکی آن گوشه می گوید
فلسطین را به ماها چه؟
که سنی کافر و دون است
و آن یک گرم BBC شده خوشحال و مفتون است!
یکی هم شعر می گوید
خیالش بازی خون است!
کجایی ای تبر بر دوش تیز آهنگ؟
بیا که فصل حاصلخیزی سرها و بت ها شد
گلی جان داد و پرپر شد...
گلی جان داد و پرپر شد...
بنام خدا
با سلام و خسته نباشید. سنگر دانشگاه را حفظ کنید.
با مطلبی تحت عنوان" از صفار تا اسفندیار" بروزم. لطفا کامل و بادقت بخوانید و نظر خود را ابراز فرمایید. منتظر بازدید شما. یا علی
سلام
با "برای فرزندانم..."به روز شدم.
این بار مربوط به تشکیلات اما نه تشکیلاتی!
منتظر حضورتان...