به وقوع پیوست

برنامه شورای صنفی طبق پیش بینی های صورت گرفته انجام پذیرفت.

برنامه با یک ربع تاخیر ساعت 12:15 در آمفی تئاتر شماره 2 دانشکده مهندسی برگزار شد. ابتدا مجری از دانشجویان درخواست کرد که وسط صحبت مسئولین دانشکده و دوستان دانشجوشون نپرند و بگذارند تا با پایان جلسه به نتایج مطلوب برسیم. این نکته لازم به ذکر است که مجری برنامه از اعضای فعال انجمن اسلامی دانشگاه فردوسی به حساب می آمد (که به سوابقشون خیلی می نازیدند).

سوال شفاهی اول که خوانده شد دکتر نوعی به آن جواب داد، بعد مجری با لحنی حق به جانب فرمودند اکثر سوالات حول محور یک مسئله هست و آن مسئله تفکیک جنسیتی است. با توجه به اینکه تنها مسئله مطرح شده در این جلسه که قابل بحث باشد همین مسئله است کمی در این زمینه با هم بحث می کنیم.

در زمان دولت اصلاحات، شورای عالی انقلاب که ریاست آن به عهده رئیس جمهور وقت می باشد مصوبه ای تصویب کردند که در آن آمده بود در تمام مراکز آموزش عالی که این امکان وجود دارد کلاس های خانم ها و آقایان به طور جداگانه برگزار شود این عمل بایستی صورت بگیرد.

این هم 3 لینک با سه دید نسبتا متفاوت

تبیان

جهان نیوز

ابتکار


سوال:

1.آیا این طرح در دانشکده مهندسی درست اجرا شده؟ هرچند ماهیت این مسئله که همان اجرای قانون است خوب و قابل تمجید می باشد ولی به نحوه اجرای آن در دانشکده ما انتقاداتی وارد است مثلا درس ادبیات برای آقایان 70 نفره و برای خانم ها 20 نفره برگزار می شود که بایستی در نحوه اجرای آن اصلاحاتی صورت بگیرد

2.پس چرا دکتر نوعی عقب نشینی کردن؟ برای اینکه ایشان نسبتا از اخباری که در سطح کشور پخش میشود بی اطلاع هستند و این عدم آگاهی نشان دهنده ی نبود هماهنگی بین ایشان و معاونت آموزشی دانشکده (دکتر سیدین) لحاظ میشود. از قضا این مسئله(اجرای قانون) مطالبه جنبش دانشجویی نیز می باشد.


در ادامه برنامه سوالات و نظرات عجیبی به طور سازماندهی شده نسبت به بسیج و معاونت آموزشی دانشکده (که خود نیز از اساتید بسیجی می باشند) مطرح گردید، و جای بسی تعجب دارد که چرا به نماینده بسیج دانشجویی این اجازه داده نشد که از خود دفاع کند؟


یکی از خانمهای ورودی جدید سوال کرد ((اگه قرار نیست تو کلاس کسی کاری بکنه و همه برای آموزش دروس میان پس چرا با تفکیک کلاسها اینقدر داد و فریاد بعضیها در اومده؟ مگه با تفکیک کلاسها دیگه کسی درسو یاد نمیگیره؟)) که جناب مجری گوگولی و بسیار بی طرف در حرکتی بی طرفانه گفت ((هر کسی از ظن خود شد یار من)) البته ما ربط این جواب رو با سوال نفهمیدیم! اگه کسی فهمید تو کامنتا بذاره!


سوال:

1.چرا نماینده بسیج و جامعه اسلامی وسط برنامه از روی سن خارج شدند؟ در ابتدای برنامه توسط مجری (که ذکر خیر ایشان گذشت) از نماینگان انجمن های علمی، بسیج دانشجویی و جامعه اسلامی دانشجویان خواسته شد که به روی سن بیایند و سوالاتی که مربوط به آنها میشود را پاسخگو باشند. اما در وسط برنامه مجری از دکتر نوعی پرسیدند "این چه وضعشه که شما از این دو نفر درخواست کردید که بالا بیایند؟" در نتیجه نمایندگان بسیج و جامعه احساس کردند که حضورشان در این جایگاه مغایر با قانون بوده و از روی سن خارج شدند هر چند که این مسئله (حضور تشکل ها در بالای سن) مسئله ای بود که قبلا توسط شورای صنفی تعیین شده بود.

2.چرا دوستان بسیج جلسه را ترک کردند؟ با توجه به اتهامات صورت گرفته نسبت به بسیج و فراهم نکردن تریبون برای این نهاد جهت دفاع از حق قانونی خود و طبق صلاحدید، اعضا اقدام به ترک جلسه کردند

3.چرا هنگام خروج بسیجی ها به سمت دانشجویان حمله ور شدند؟ این مدل جدید حمله به دانشجویان است که بسیجی ها به سمت کسی حمله کنند و لباس خودشان پاره شود و به گوش خودشان آسیب ببیند. در واقع این جلبک های کمین کرده در بیرون آمفی تئاتر بودند که به سمت یکی از دانشجویان ارزشی حمله ور شدند و با نثار "تو گوشی غافلگیرانه" از ایشان نوازش فرمودند. یکی دیگه از بچه های ارزشی هم که به قصد جلوگیری از دعوا به سمت شلوغی ها حرکت کرده بودند نیز با مشت ولگد نوازش شدند به طوریکه لباس ایشان پاره شد(دو وجب جر خورد)


امیدوارم نحوه برگزاری برنامه را از شورای صنفی به ارث نبریم ولی به دنبال برگزاری تریبون آزاد(واقعا آزاد) یا حداقل میز گردی هستیم تا بتوانیم کمی روشنگری کنیم

نهایتا اگر سوالی ذهنتان را مشغول کرده بفرمایید تا در حد وسعم جواب بدم

----------------------------------------

۱.در ابتدای برنامه قرائت قرآن انجام نگرفت

۲.یه نکته جالب این بود که در انتهای این برنامه از وبلاگ ما نیز تقدیر به عمل آمد. به طوریکه سندی شد برای بی تربیت خوندن بچه های بسیج که چرا ما به دوستان میگیم جلبک و...

۳.یکی از دوستان که الان کنار منه خودشو سست عنصر می دونه چون با پی بردن به عمق فاجعه دریافت که چرا اهمال کرده و در جلسه شرکت نکرده است

۴.سوالات و جواب های طرح شده در جلسه اصلا از کیفیت بالا برخوردار نبود به طوریکه این مسئله کاملا مشهود بود که دوستان شورای صنفی فقط به دنبال مطرح کردن بحث تفکیک جنسیتی در دانشکده هستند.

۵.به زودی عکسی از قسمت فیلترینگ سوالها رو براتون میذارم در این عکس شورای صنفیه غیر سیاسی سوالها رو فیلتر میکرد و نصفشون رو خط خطی می کرد!

۶.نمیدونم واقعا تا کی باید به بچه ها تاکید کنیم که فیلم برداری در برنامه ها حق شماست و جلبک ها حق ندارند به بهانه های واهی مانع از این حرکت شوند... هرچند میگن ما رو تعلیق می زنن ولی هدف اصلی اونها "ممانعت از پاسخگویی جهت حرفهای سته که براش دلیل و مدرکی ندارند"

۷.مسئله اصلی در این قضایا تشکل شورای صنفی دانشکده مهندسی است که چرا از وقتی که این دوستان قبول زحمت کرده (و با هزار مدل تخلف بر اریکه قدرت نشسته اند) هیچ تغییری در دانشکده صورت نگرفته؟


همین جلسه در ۴ لینک دیگر

لینک ۱

لینک ۲

لینک ۳

لینک ۴


بخوانید از:

برنا نیوز

الف

جهان نیوز


عکس ها در ادامه مطلب

در ابتدای برنامه: لحظاتی که هنوز آقای بدری هم نیامده بودند



از راست به چپ: دکتر سیدین، دکتر نوعی و مجری بی طرف برنامه



استقبال پر شور دانشجویان



تیمی که قرار بود سوالات مطرح شده رو پاسخگو باشند(قبل از پایین اومدن نماینده جامعه اسلامی و بسیج)



دبیر انجمن صنایع: با انجمن علمی صنایع دوستان آشنا هستند، نیاز به تکرار نیست



نماینده کتابخونه فرهنگی (که مستقل از همه جا اداره می شود)



اگر شما هم عکس داشتید در قسمت نظرات بگذارید تا اضافه کنم

نظرات 28 + ارسال نظر
خواهر بسیجی سه‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 21:22

چندتا نکته به نظرم می رسه
اول این که پایین اومدنتون از روی سن کار خیلی اشتباهی بود
دوم این که جواب توگوشی رو از طریق کمیته انضباطی حتما پیگیری کنید تا دفعه دیگه از این غلط ها نکنند
سوم بعضی از موارد مثل اجازه فیلم برداری داشتن رو بهتربود قبل برنامه اطلاع میدادین

مسافرمنتظر سه‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 23:11 http://www.parvaz15.blogfa.com

شدیدا بروزم با به کجا چنین شتابان

دشمن بانو چهارشنبه 21 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 07:45

طفلکی بانو س...و آخره برنامه با تریبون تنها موند

فاطمه چهارشنبه 21 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:31

برادران خوب من.....وارثان نجابت.....
ما هم تجربه ای مشابه شما در دانشگاه تهران داشتیم...حدس می زنم بهار 84 بود ..ما هم در جلسه شورای صنفی سوالاتی داشتیم از رئیس دانشکده کشاورزی پردیس کرج در مورد وضعیت حجاب دانشجویان دانشکده.....روابط دختر و پسر کاملا ازاد و بی پرده...حتی در حد اظهار نظر در مورد نحوه ارایش مو و ابرو و لباس دخترای گروه....بعبارتی همگروهی بودن حکمی بود برای محرمیت عده ای.....
خلاصه ما سوالی کردیم مبنی بر اینکه معنی تابلوهای جلوی در چیه که از خانوما خواسته شئون اسلامی رو رعایت کنن....فقط همین؟
من گفتم دلیلی ندارد همه با چادر بیان اما هرطوز میان در شان دانشچو بیان نه اینکه اگه بیرون ببینیشون همه حدسی راجع بشون برنی الا اینکه دانشجوان!
که رئیس دانشکده بل گرفت که به تو چه؟مگه این کشور رهبر نداره؟
منو میگیییییی؟قیافم دیدن داشت که چه ربطی به رهبر داره...تو یکی از کاگزارای رهبر! چه غلطی کردی الا اینکه به اسم رهبر میخوای بچه ها رو به جون هم بندازی....
خلاصه....اقا جو ریخت به هم و همه منو هو کردن اما من به سوالام ادامه دادم و گفتم منن جوابمو نگرفتم....که دیگه عصلانی شد و بهم گفت دختره ی بی ادب!
منم گفتم باشه من منتظر جوابم.....
اما بدبخت مقدس مئاب فقط تسبیحشو تند و تند میچرخوند و احیایات بچه هارو تحریک میکرد که من قصد هدایت اونارو دارم و.....
اما...
من از رو نرفتم و بعد از جلسه بحث تندی با رئیس حراست کردم و بچه ها رو دور خودم جمع کردم که اقا جون......من مخلص همتونم اما کدوم حرف من غیرمنطقیه؟این اقا برا دررفتن از سوالای شما در مورد خوابگاه بچه های دکترا و سلف دخترا و خوابگاه دخترا این ننه من غریبم بازیارو دراورد....
بچه ها مراقب باشید قربانی اون نشید....از بچه های دکترا پرسیدم این اقا به کدوم سوالتون جواب دذست درمون داد ها؟ اکثر بچه ها قبول کردن که گول مقدس مئابی اونو خوردن...
اما همه اینرو گفتم که بگم با همه این توهینها...و حتی سرزنشهای برخی از بسیجی ها نا امید نشدم و با پررویی تمام نامه سرگشاده ای به اون اقا نوشتم و از بسیاری از دانشجویان دانشکده خواستم پاشو امضا کنن و گفتم اگه بی نتیچه بمونه خواستمون اقدامات بعدی در پیش خواهد بود.....
به هرحال نوشتیم و پیگیری کردیم و تا مدتی موثر واقع شد...
میدونید دیگخ جو فرهنگی دانشگاه به مراقبت نیاز داره و اگه مدتی به حال خودش رها شه علف هرزش زیاد میشه....
خلاصه اینکه برادران خوب من....هرکاری رو که فکر میکنید وظیفتونه انجام بدین و نتیجرو بسپارین به خداوند.ما مامور به وظیفه ایم نه نتیجه...
و کلام اخر اینکه.......خود، راه بگویدت که چون باید رفت....
فاطمه مهدوی....ورودی 81 مهندسی فضای سبز دانشگاه تهران
دانشجوی ارشد ورودی 87 مشاوره عیوم و تحقیفات
ساکن کانادا(فعلا)

به تو چه؟ چهارشنبه 21 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:56

شما ها واسه حرف زدن سوراخ سنبه زیاد دارید ُ زیاد هم حرف می زنید(زر می زنید!) . یه جا هم بذارید شما رو خفه کنند!
حقتونه با اون نشریه ای احمقانتون که فقط به درد دستمال توالت میخوره!

/\ چهارشنبه 21 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:03

ای بسیجیای کثیف خجالت هم خوب چیزیه شما بودین که دعوا رو شروع کردین
به خدا پناه ببرید از خداوند بترسید....

سبز چهارشنبه 21 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:23

اقا من همیشه میگم تو اطلاع رسانی صادق باشین
اون خانومه 89 ای که رفت رو سن گفت که ما نیومدیم دانشگاه پسربازی و دختر بازی ..که بعدش با اون واکنش روبرو شد

حرفاتون درسته ولی اونجا بزرگتر از اون خانومه هم بودن که دوستانتون اجازه ندادن بالا برن و صحبت کنن
یه نگاه به نحوه گزینش افراد بندازین بعد به مسائل حاشیه ای بپردازید

مبارز گمنام چهارشنبه 21 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 13:07 http://sazaraza.blogfa.com

خطاب به جلبک های آنارشیست لمپن!!!!!!!!!!!!
همتون برین به جهنم جلبک های بی خاصیت...
اینقدر بی تمدن هستید که با کتک کاری و هوچی گری کارتان را پیش می برید.مظلوم گیر آورده اید؟
با اینکه به دختر بودنم افتخار می کنم اما دیروز خیلی متاسف بودم که چرا پسر نیستم!شانس آوردید وگرنه همه ی شما موجودات بی خاصیت را له می کردم...چطور جرات می کنید که دستان کثیفتان را روی فرمانده ی ما بلند کنید؟!!!!!!!!!!!!!

در جواب به توچه؟ چهارشنبه 21 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 13:31 http://www.parvaz15.blogfa.com

شماهمیشه اینقدر مودب هستین؟! ادب منو کشته؟ چه کسایی در جلسه ی ۱۶آذر می گفتن: زنده باد مخالف من!
ادبتون منو کشته!!! انسانهای متمدن آخه تحمل شنیدن نظر مخالفو ندارین به خاطر همین وقتی حرصتون می گیره می زنین نو گوش فرمانده ی بسیج مگه شما تو جنگل زندگی می کنین ؟؟؟وقتی میشه حرف زد چرا از کتک استفاده می کنین مامانتون بهتون ادب یاد نداده!!!

f.amiri چهارشنبه 21 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 15:51 http://fum-bargh88.blogfa.com

سلام
این به جون هم پریدن ها فقط برآوردن هدف دشمنه (شیطان).یعنی با داغ کردن وفحاشی هیچ چیزی اثبات نمیشه. اونقدر با هم بجنگید و تو سرو کله ی هم بزنین آخرش ببینین چی میشه.
روش پیغمبرچی بود؟نباید یاد بگیریم؟

مممم چهارشنبه 21 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 16:13

در مورد اتهام مجری بی طرف به برنامه های جاد چرا ننوشتید؟ برنامه جمشید جمو میگم!.!.!؟؟؟

برنامه جمشید جم در حالی داشت برگزار میشد که آمفی تئاتر مورد نظر مملو از جمعیت شرکت کننده در جلسه بود. آقای جم هم که از ناحیه پا دچار مشکل بودند و نمیتونستن از بین جمعیت رد بشن از برگزارکنندگان خواستند تا یک جای دیگر را برای سخنرانی مهیا کنن.
در نتیجه جای آمفی تئاتر ها عوض شد
در مورد اطلاع رسانی: به دوستان که اطلاع داده میشد گمراهان فکر میکردند قضیه سرکاریست ولی دوستان محترم حرف بانیان جلسه را پذیرفتند و آمفی تئاتر اصلی رو ترک کردند
کلا همیشه جلبک ها برای امید دادن به خودشون و فراموش ریزش ها دچار توهم میشوند و این خود بزرگ بینی باعث میشه فکر کنن طرف مقابلشون از تمام امکانات استفاده میکنه تا اونا رو دور بزنه... بعنوان مثال قرار بود سبزها همزمان لوازم برقیشان را روشن کنند تا برق شهر دچار مشکل شود که چون تیرشون به سنگ خورد و اقلیت آشوبگر کاری از پیش نبردند به بابابرقی هم شک کردند که مبادا به دولت کمک کرده

حاج امیر چهارشنبه 21 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 16:43 http://basijvetmed.blogfa.com

اظهارات سخیف و موهن دکتر (م.م) استاد اسبق دانشگاه شهید چمران اهواز، نسبت به اسوه عرصه های گوناگون انقلاب اسلامی شهید دکتر مصطفی چمران موجب ناراحتی شدید و واکنش های گسترده در این دانشگاه شد.

اشکان چهارشنبه 21 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 17:04

آخه چرا خودتونو به نفهمی میزنین ؟؟؟ دختره رفته بالا میگه ما برای پسر بازی و دختربازی نیومدیم ... اینو نمینویسین بعد میگین اگه کسی ربط حرف : ما برای درس خوندن اومدیم رو به "هرکسی از ظن خود شد یار من" فهمید تو نظرا بنویسه .. حالا یکی اومده ادامه حرفای سانسورشده ی دختره رو نوشته بعد بهش میگین : به مسائل حاشیه ای نپرداز !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

بابا آخرشین به جون آقاتون !!!!!!!!!!!!!!
خوشم اومد که حسابی تو این جلسه با تشویقای دانشجوها فهمیدین که تو بسیجی خیز ترین دانشگاه کشور هم طرفداری ندارین !!!!!!!!!!!!!
لوووووووووووووووووول.........

در اینکه دوستان شما به طور گزینشی اسامی رو خوندن که شک ندارید خب حرف زدن یک ورودی جدید که با فضای دانشگاه آشنا نیست در مورد مسئله به این مهمی بهتر از این هم نمیشه

در ضمن شما این همه جفنگ گفتین اونها هم سانسور شد...
جرات دفا از اون جفنگیات رو هم دارید؟

پرستوی مهاجر چهارشنبه 21 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 20:05

امیدوارم خداوند همه را به راه راست هدایت کند.
از شما بزرگواران هم خواهش می کنم این مسائل را به خاطر اسلام نادیده بگیرید (‌کتک خوردن)‌همون طور که تا حالا هم انشالله همین طور بوده است و بپردازید به اصل قضیه که چرا باید به خاطر مسئله به این بیخودی چنین جنجالی به پا بشه.

اجرکم عندالله انشالله

تعجیل در ظهور حضرتش صلوات

نسیم پنج‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:13

چندتا وبلاگ اون طرفی میخوام تا تحلیلاشون رو ببینم اگه نمیتونید اینجا بزنید به میلم بزنید لطفا

اینا که وبلاگ نمیزنن چون حرفی برای گفتن ندارن
ولی ممکنه تو فیس بوک چیزی بزنن

آنتی کثافت پنج‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 07:41

چقدر اینا کثافت بودن یه کاغذ رسیده دست مجری معلوم الحال خط به خطشو داره جواب میده اون همه تیکه باره بسیج کردن یه بسیجی رو نذاشتن بره جوابشونو بده
واقعا به این میگن عدالت؟

هرچند تحلیلتون درست بود ولی به کار بردن لفظ کثافت جالب نبود

مهدی پنج‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:18

کتک خوردن بسیجی چیز خاصی نیست....... افتخارشه.

جکسون پنج‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 14:17

دفعه ی بعد ما رو هم خبر کنید تا اگه آشغالا از بیرون دانشکده آمار آوردن ما هم بیایم مهندسی

نیازی نیست تو مهندسی خودمون داریم
فقط قبلش هماهنگ نکرده بودیم در صورت درگیری چیکار کنیم؟

گلادیاتور پنج‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 15:24

کلا شما سعی کنید از انجمن صنایع که رد میشی توشو نیگا نکنی جون گناه داره
میدونی که فیلتر هم نیست
لامصب از اینترنت بدتره

مهدی جمعه 23 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:20 http://lifestyletoday.blogfa.com

سلام وقت بخیر
وبلاگی با عنوان سبک زندگی شما چه رنگیست؟ ایجاد کردم خوشحال میشم نظرات و پیشنهادات شما رو درباره اون بدونم
التماس دعا
موفق باشید

اشکان جمعه 23 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 13:04

حالا خوبه ما گزینشی کار کردیم .. اگه برنامه دست شماها بود که فکر نمیکنم کسی رو بدون داشتن کارت فعال بسیج راه میدادین تو آمفی تئاتر !!!!
خب تو انتخابات شورای صنفی تقلب نکردین همین میشه دیگه !!!!!!!!!!

مورد جالب تر اینه که ادعا میکنید خیلی از حرفای (به قول شما جفنگ!) ما رو هم سانسور کردید !!!
اولا : پس قبول میکنید که مطلبتون رو با سانسور نوشتین !!!
دوم : جالبه ! بسیجی که ادبیات لمپنیزم رو در کشور بنیان نهاده ادعا میکنه که ما جفنگیات گفتیم !!!
تو رو خدا یکم افشاگری کنین ببینم چه جفنگیاتی گفتند دوستان ما که من خبر نداریم !!!
(البته این رو در نظر داشته باشین که من از اول تو جلسه بودم ... پس سعی نکنید خالی بندی کنید !!!)
و البته فکر میکنم این رو هم بدونید که هر کسی مسئول رفتار و گفتار خودش هست ... و اگه یه نفر تو خیابون به یه نفر دیگه فحش بده من مسئول حرفای اون بنده خدا نیستم !!! ولی با این وجود بی صبرانه منتظر افشاگریتون هستم !!!
(دفعه ی بعد تو این جور مراسم ها با آقای "جکسون" هماهنگ کنید که ایشون بواتیم (جمع باتوم!) لازمه رو با خودشون بیارن !!! چون از ادبیاتش این طور به نظر میزسه که فقط برای دعوا و کتک زدن خلق شده !!! )

انشالله یه برنامه تریبون آزاد تو آمفی تئاتر یا کرسی آزادفکری تو کتابخونه فرهنگی یا خانه فرهنگ و اندیشه برگزار می کنیم تا خود دانشجویان طعم عدالت رو بچشند
تقلب در انتخابات شورای صنفی صورت نگرف تخلف صورت گرفت. دوستان شما بالای سر تمام رای دهندگان حضور پرشور داشتند و هر کس هم نمیدونست شورای صنفی چیه و قراره چه وظیفه ای رو به عهده بگیره توسط دوستان شما اغفال میشد
فعلا که ادبیات لمپنیزم رو شما یدک میکشید حالا کی شروع کرده مهم نیست
مطلبه من با سانسور نوشته نشده. ولی کامل هم نیست
لطفا هر جای نوشته ام با خالی بندی همراهه مشخص کنید تا درستش کنم. خالی بندی تو مرام ما نیست ولی دشمنان ما به شدت از اون استفاده میکنن
به هر حال کسی که ببینه دوستش داره کتک میخوره صبر نمیکنه و از دوستش دوستش حمایت می کنه. شما هم بدونید دفعه بعد جواب مشت مشته!!!

فامی جمعه 23 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 15:02 http://famei-dori.blogfa.com

سلام . عنوان دانشجویان مکانیک کنجکاوم بیام اینجا . هم رشته ایم . ولی هنوز مطالبتون رو نخوندم . فقط یه چیزی . این نوایی که گذاشتید درسته قشنگه ولی تمرکز رو از خواننده می گیره . شاید بهتر باشه یه تجدید نظر ئر این باره بکنید .
موفق باشید

ممنون ولی میتونید آهنگ رو خاموش کنید

علی سعیدی جمعه 23 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 21:01

ولا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین

میلاد تتری شنبه 24 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 16:36

روش اولیه:
مرحله اول: جمع آوری اطلاعات در سه سر فصل :
1- مواد قانونی تفکیک
2- نظر اسلام در رابطه با نوع رابطه مرد و زن
3- نظر علم روانشناسی روز در رابطه با تفکیک و جمع آوری مطالعات آزمایشی
مرحله دوم: تبیین مقدماتی کرسی های آزاد اندیشی و دعوت دانشجویان انجمنی به پذیرش یکی از سه راه حل زیر:
1- مشخص نمودن داور مشترک به عنوان قاضی و برگزاری دادگاه تفکیک جنسی در دانشکده مهندسی.
2- دعوت دانشجویان معترض به برپایی مناظره مکتوب.
3- دعوت دانشجویان به مناظره در جمع محدود دانشجویان.
.
.
.
اگر امروز مسئولین را به «طریق درست» و «هی احسن» حمایت نکنیم، این طرح در نطفه خفه خواهد شد و فردا نخواهیم توانست که پاسخگو باشیم. این موضوع، اولین گام طرح های اساسی حجاب و عفاف در دانشگاه است.
منتظر تماس شما هستم.
تتری.
09357737605 mi_ta64@yahoo.com

میلاد تتری شنبه 24 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 16:38

به نام خدا.
یک سر طیف آن است که خانم ها سوار تاکسی آقایان نشوند... سر کلاسی که استاد مرد دارد حاضر نشوند... از فقیه مرد سوال نپرسند... به امام مرد، اقتدا نکنند و... و حتی سوار هواپیمایی که خلبان مرد دارد، ‌نشوند!
و سر دیگر طیف آن است که هیچ قید و بندی نباشد... خانم ها و آقایان با هم دست بندهند و روبوسی کنند... در کلاس ها،‌ یک در میان بنشینند... با هم چایی بخورند و شیشه دلسترشان را به هم بزنند... در مهمانی ها، بگویند و برقصند و شاد باشند و... و همه با هم زن و شوهر باشند!
نقطه تعادل کجاست؟
اگر اسلام را به عنوان مبنای مشترک بپذیریم، پاسخ چنین خواهد بود: ضرورت. و اگر مبانی مانند ضرورت اجتماعی، عقل یا علم را بپذیریم، باز هم به پاسخی نسبتا مشابه خواهیم رسید.
چون پدر ساره و خواهرش پیر است،‌ حیا و عصمت آنها در چوپانی، الگوی قرآن می شود و خانم ها سوار تاکسی می شوند و سلام می کنند و کرایه می دهند و پیاده می شوند و از استاد سوال می پرسند و در تشکل های سیاسی و فرهنگی و علمی، کار گروهی انجام می دهند و در محیط کارشان، ‌با همکار و بالادست و زیردست، همکاری می کنند و سلیمان نبی با بلقیس قدم می زند و گفتگو می کنند و خانم ها با نانوا و بقال و هیزم فروش صحبت می کنند و چرخ زندگی را می چرخانند و... .
این یادداشت از طرف دبیر گروه bayan313.blogfa.com ارسال شده است... همان گروهی که بیانیه 1 و 2 اتوبوس ها را نوشته است. از شما دعوت می کنیم تا علاوه بر مطالعه دو بیانیه، در نوشتن بیانیه تفکیک جنسیتی با ما همکاری کنید.
اهداف بیانیه: تایید و تبیین دینی و علمی تفکیک جنسیتی در کلاس ها / بسط و ترویج تفکیک جنسی کلاس با استفاده از راهنمایی های اساتید اخلاق و مراجع عظام.

بسیجی دوشنبه 26 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 07:56

چه جوری میشه پیشنهاداتمون رو به فرمانده بگیم؟؟

کدوم فرمانده؟
اگه منظورتون بسیجه که بایستی برید در دفتر بسیج در بزنید بگید با فرمانده کار دارم... بعد هم که اومد بیرون پیشنهاداتتونو با زبان بیان کنید....
(شرمنده ها...!!!ولی منظور سوال رو نفهمیدم)

بسیجی دوشنبه 26 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 16:03

آره همون فرمانده بسیج.
اگه امکانش هست آدرس ایمیلشون رو بدین تا بهشون میل بزنم.اونقدر کوتاه نیست که بشه دم در گفت

saeedshabzendehdar@yahoo.com
من از کجا باید بفهمم واسه کی باید بفرستم!!!
حداقل یهایمیل میذاشتین

بسیجی پنج‌شنبه 29 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 22:34

مرسی خودم دیدم.ممنون از لطفتون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد